کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرگنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زرگنده
لغتنامه دهخدا
زرگنده . [ زَ گ َ دِ ] (اِخ ) قصبه ای است از بخش شمیران شهرستان تهران که در سه هزارگزی جنوب تجریش و بر سر راه تهران تجریش و متصل بقلهک واقع است و در حدود 4000 تن سکنه دارد. مقر تابستانی سفارت روسیه شوروی در این قصبه واقع است . (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
-
جستوجو در متن
-
سپهسالار تنکابنی
لغتنامه دهخدا
سپهسالار تنکابنی . [ س ِ پ َ رِ ت َ ب ُ ] (اِخ ) نام او ولی خان سپهسالار و پسر حبیب اﷲخان سردار ساعدالدوله از تنکابن است . ولی خان سپهسالار در اوان جوانی وارد خدمت نظام شد و با طی سلسله ٔ مراتب سپاهی به درجه ٔ سرتیپی ارتقا یافت . افواج تنکابن و مازند...
-
محمدعلیشاه
لغتنامه دهخدا
محمدعلیشاه . [ م ُ ح َم ْ م َ ع َ ] (اِخ ) پسر اکبر و ارشد مظفرالدینشاه قاجار. در 1289 هَ . ق . در تبریز متولد شد و در آن شهر بسر برد و ولی عهدی پدر یافت . سه هفته قبل از مرگ مظفرالدین شاه به تهران وارد شد. و قانون اساسی را که در تاریخ 20 ذیقعده ٔ 13...
-
شمیران
لغتنامه دهخدا
شمیران . [ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) احمد کسروی درباره ٔ کلمه ٔ شمیران آرد: شمیران که خود نام چند دز و آبادی است و همچنین سمیرم که دزی استوار میانه ٔ سپاهان و فارس بوده و شمیرم که باز دزی بوده در هرات و دیهی بوده در ساوه و سمیران که دزی و کوره ای بوده در فا...
-
ستان
لغتنامه دهخدا
ستان . [ س ِ ] (ص ، ق ) برپشت خوابیده . (برهان ). پشت بازافتاده و به پشت خوابیده . (آنندراج ). بازخفته بقفا. (حفان ). بر قفا خفته . (صحاح الفرس ). برپشت غلطیدن . (شرفنامه ). بر پشت بازخفته . (اوبهی ). کسی که بر پشت خود خوابیده باشد. (غیاث ) : یاد کن ...
-
استان
لغتنامه دهخدا
استان . [ اِ ] (اِ) مزید مقدّم بعض امکنه ، مانند: اِستان البهقباذ الاسفل . اِستان ُالبهقباذ الاعلی . اِستان ُالبهقباذ الاوسط. اِستان ُ سُو. اِستان ُالعال . (معجم البلدان ). آقای پورداود در نامه ٔ فرهنگستان آورده اند: و آن در پارسی باستان و در اوستا س...