کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زره پوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قبا زره زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زِ رِ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سینه چاک کردن .
-
زره دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بريد
-
واژههای همآوا
-
زرهپوش
واژهنامه آزاد
کسی که لباسی همانند زره به تن می کند.
-
جستوجو در متن
-
armor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره، جوشن، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
armors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره، جوشن، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
armours
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره، جوشن، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
armouring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
armoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
ironclad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ironclad، زره پوش، سخت، اهن پوش، سفت
-
chain armour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش
-
armor-plated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش
-
armored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش
-
armourbearer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش
-
armure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش