کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرق و برق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زرق و برق
دیکشنری
pizazz, pizzazz, dazzle, flashiness, gaiety, glamorization, grandiosity, luster, panache, pomp, show, showiness, tinsel, veneer
-
جستوجوی دقیق
-
زرق و برق
دیکشنری فارسی به عربی
بهجة
-
زرق و برق
فرهنگ گنجواژه
شکوه، جلوه ظاهری
-
واژههای مشابه
-
زرق پوش
لغتنامه دهخدا
زرق پوش . [ زَ ] (نف مرکب ) کسی که لباس کبود می پوشد مانند صوفیان . (ناظم الاطباء). رجوع به زرق شود.
-
زرق پیشه
لغتنامه دهخدا
زرق پیشه . [ زَ ش َ/ ش ِ ] (ص مرکب ) ریاکار. حیله گر. مکار : خاقانی را دلی است آلوده ٔ خشم زین زُرّق زرق پیشه ٔ ازرق چشم . خاقانی (دیوان چ سجادی ص 725).رجوع به زرق شود.
-
زرق فروش
دیکشنری فارسی به عربی
منافق
-
زرق وبرق
دیکشنری فارسی به عربی
لمعان
-
زرق وبرق دار
دیکشنری فارسی به عربی
عالي , مبهرج
-
زرق وبرق دادن (شمشیر)
دیکشنری فارسی به عربی
لوح به
-
جستوجو در متن
-
برق
لغتنامه دهخدا
برق . [ ب َ ] (ع اِ) ابرنجک . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). روشنیی که آنرا بفارسی درخش گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتشک . (برهان ). آتشه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). آذرخش . آذرگشسب . برخ . بخنوه . (ناظم الاطباء). آذرخش . (منتهی الارب ). ارتجک . بومه ....
-
glamorizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرق و برق دار، فریبا نمودن، پر زرق و برق و فریبا نمودن
-
glamorized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرق و برق دار، فریبا نمودن، پر زرق و برق و فریبا نمودن
-
glamorizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرق و برق دار، فریبا نمودن، پر زرق و برق و فریبا نمودن
-
برق و بورق
فرهنگ گنجواژه
زرق و برق ظاهری.