کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرشکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زرشکی
/zereški/
معنی
۱. سرخ تیره.
۲. به رنگ زرشک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
crimson, purple, purplish
-
جستوجوی دقیق
-
زرشکی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) (اِمر.) به رنگ زرشک (سرخ متمایل به کبود).
-
زرشکی
لغتنامه دهخدا
زرشکی . [ زِ رِ ] (ص نسبی )برنگ زرشک . سرخ تیره . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زرشکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به زرشک) zereški ۱. سرخ تیره.۲. به رنگ زرشک.
-
زرشکی
دیکشنری فارسی به عربی
ارجوان
-
جستوجو در متن
-
ulvaceous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی
-
persillade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی
-
plumassier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی
-
purpler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
purpler، زرشکی
-
purplest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرپشت ترین، زرشکی
-
rice weevil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی برنج
-
bastard yellowwood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی زرد
-
European quaking aspen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی اروپا
-
yellow warbler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی زرد
-
scarlet tanager
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرشکی قرمز