کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زردخو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زردخو
/zardxu/
معنی
گلی زردرنگ و خوشبو: ◻︎ از ره چشم ستوری منگر اندر بوستان / ای برادر تا بدانی زردخو از شنبلید (ناصرخسرو: لغتنامه: زردخو).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زردخو
لغتنامه دهخدا
زردخو. [ زَ ] (اِ مرکب ) نام گیاهی است که بیشتر در باغات روید و گلی زرد و خوشبوی دارد. (برهان ) (از جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). گیاهی بستانی که گلی زرد و خوشبو دارد. (ناظم الاطباء) : از ره چشم ستوری منگر اندر بوستان ای برادر تا بدانی زرد...
-
زردخو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] zardxu گلی زردرنگ و خوشبو: ◻︎ از ره چشم ستوری منگر اندر بوستان / ای برادر تا بدانی زردخو از شنبلید (ناصرخسرو: لغتنامه: زردخو).