کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زردا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زردا
لهجه و گویش تهرانی
اسلحه خانه
-
جستوجو در متن
-
زرد
لغتنامه دهخدا
زرد. [ زَ / زَ رَ ] (ع مص ) زرد اللقمة زرداً و زرداً؛ فروبردن لقمه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
زرد
لغتنامه دهخدا
زرد. [ زَ ] (ع مص ) زرده ُ زرداً؛ خبه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). خفه کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بافتن زره را و درهم افکندن حلقه ها را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). زره پیوستن ...