کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زربین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زربین
/zarbin/
معنی
سرو؛ سرو کوهی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زربین
لغتنامه دهخدا
زربین . [ زَ ] (اِ) سَرو. در شیرکوه و در رامیان و چالوس و منجیل آنرا سور گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سرو کوهی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 117، 127، 250 شود.
-
زربین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) zarbin سرو؛ سرو کوهی.
-
واژههای همآوا
-
ذربین
لغتنامه دهخدا
ذربین . [ ذَ رَ ب َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ذَرَب . رماه بِالذَرَبین ؛ متهم کرد او را ببدی و خلاف .
-
جستوجو در متن
-
اهل
لغتنامه دهخدا
اهل . [ اُ ] (اِ) در جنوب ایران سرو ناز را نامند. زُربین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).