کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زراوشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زراوشان
/zarāvšān/
معنی
= شببو
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زراوشان
لغتنامه دهخدا
زراوشان . [زِ وِ / زَ وَ ] (اِ) گلی است که آن را خیری می گویند و اقسام آن بسیار است . (برهان ) (آنندراج ). گل خیری . (ناظم الاطباء). خیری . شب بو. (فرهنگ فارسی معین ).
-
زراوشان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] zarāvšān = شببو
-
واژههای مشابه
-
منج زراوشان
لغتنامه دهخدا
منج زراوشان . [ م ُ ج ِ زِ وِ ] (اِمرکب ) تخم گلی است که آن را خیری می گویند. (برهان ) (آنندراج ). تخم گل خیری . (ناظم الاطباء). تخم خیری . (الفاظ الادویه ). تخمی است شبیه به نانخواه و سرخ و بالیده تر از آن و نزد بعضی تخم خیری بری است . مسکر و مفرح و...
-
جستوجو در متن
-
شب بو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شببوی› (زیستشناسی) šabbu گیاهی زینتی باساقۀ بلند و گلهایی به رنگهای مختلف؛ شبانبوی؛ خیرو؛ خیری؛ هیری؛ زراوشان.
-
منج
لغتنامه دهخدا
منج . [ م ِ ] (اِ) به معنی تخم باشد مطلقاً خواه تخم گل و خواه تخم خربزه و غیر آن . (برهان ) (از ناظم الاطباء). رجوع به منج زراوشان شود.
-
تخم
لغتنامه دهخدا
تخم . [ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه و بزر هر چیز. (ناظم الاطباء). پهلوی «توهم » و «تم » (بذر، تخم ) و «توخم » ، «توهم » شکل تل...