کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زراط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زرعة
لغتنامه دهخدا
زرعة. [ زُ ع َ ] (اِخ ) ابن مسلم بن جرهد اسلمی ، از روات حدیث است . (منتهی الارب ).
-
زرعة
لغتنامه دهخدا
زرعة. [ زُ ع َ ] (ع اِ) تخم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).یقال : اعطنی زرعة ازرع بها ارضی . (اقرب الموارد).
-
زرعة
لغتنامه دهخدا
زرعة. [ زُع َ ] (اِخ ) ابن شریک از قتله ٔ حضرت امام حسین (ع ) بود که بدست مختار کشته شد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 56 و 143 و مجمل التواریخ و القصص ص 298 شود.
-
ضراط
لغتنامه دهخدا
ضراط. [ ض َرْ را ] (ع ص ) تیزدهنده . (منتهی الارب ).
-
ضراط
لغتنامه دهخدا
ضراط. [ ض ُ ] (ع اِ) تیز. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). آواز تیز. (منتهی الارب ). ضِرطه . ضرط. ریحی که به آواز از اسفل شکم برآید. (غیاث ) (آنندراج ). بادی که به آواز از مردم جدا شود. باد بُن ِ آدمی . (دهار) : و جایگاه وزارت به اصیل روغدی تفویض کرد،...
-
ضراط
لغتنامه دهخدا
ضراط.[ ض ُ ] (ع مص ) تیز دادن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). گوز زدن . باد رها کردن از شکم . (مهذب الاسماء).
-
ضرعة
لغتنامه دهخدا
ضرعة. [ ض َ رَ ع َ ] (ع ص ) رام . || متواضع. || خوار و حقیر. (منتهی الارب ).
-
ذرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذرّات، جمعِ ذَرَّة] zarrāt = ذره〈 ذرات آلفا: (فیزیک) ذراتی هستند دارای بار مثبت الکتریکی که از رادیوم ساطع میشوند.
-
ضراط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zorāt ۱. رها کردن باد صدادار از مقعد.۲. = ضرطه
-
ضراط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zarrāt تیزدهنده.
-
جستوجو در متن
-
راه
لغتنامه دهخدا
راه . (اِ) طریق . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (دهار) (سروری ). بعربی صراط و طریق گویند. (برهان ). سبیل . (دهار) (ترجمان القرآن ). صراط. (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). در پهلوی راس و راه و در ایرانی باستان : رثیه و در اوستا، رایثیه و در کردی ، ر...