کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زراسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زراسب
لغتنامه دهخدا
زراسب . [ زَ اَ ] (اِخ ) نام پسرطوس بن نوذر است و او داماد کیکاوس بود. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). نام پسر طوس . (ناظم الاطباء). نام پسر طوس بن نوذرشاه که خواهر ریو نیز به حباله ٔ او بوده و به دست فرود ابن سیاوش کشته گشت . (شرفنامه ٔ منیری...
-
زراسب
لغتنامه دهخدا
زراسب . [ زَ اَ ] (اِخ ) نام مبارزی از ایران بود. (برهان ). نام مبارزی ایرانی که به رزم افراسیاب به خیل کیخسرو بود. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
جستوجو در متن
-
بهرام
لغتنامه دهخدا
بهرام . [ ب َ ] (اِخ ) پسر زراسب که یکی از نجبای زمان لهراسب بود. (ولف ) : زریر سپهبد سپه را براندنه بهرام گردنکش و خود براند. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1489).ز تخم زرسپ آنکه بودند نیزچو بهرام شیراوژن و ریونیز.فردوسی (ایضاً ص 1488).
-
ریونیز
لغتنامه دهخدا
ریونیز. [ وْ ] (اِخ ) ریو. نام پسر کیکاوس و داماد طوس . (از آنندراج ) (از برهان ). پسر کیکاوس و داماد طوس (داستان ). توضیح : بعضی اصل کلمه را «ریو» دانند و «نیز» را قید گرفته اند و استناد بدین شعر شاهنامه گرفته اند:«نگهبان ایشان همی بود ریوکه بودی دل...