کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرادخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زرادخانه
/zarrādxāne/
معنی
۱. [مجاز] مجموعۀ تسلیحات و جنگافزاری یک کشور.
۲. اسلحهخانه؛ انبار اسلحه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اسلحهخانه، قورخانه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زرادخانه
واژگان مترادف و متضاد
اسلحهخانه، قورخانه
-
armoury, arsenal
زرادخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مکانی که در آن سلاح ذخیره میشود
-
زرادخانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ معر. ] (اِمر.) انبار مهمات و اسلحه .
-
زرادخانه
لغتنامه دهخدا
زرادخانه . [ زَرْ را ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) سلاح خانه . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). محل اسلحه و ذخایر و مهمات نظامی . قورخانه . اسلحه خانه . جبه خانه . جیباخانه . (فرهنگ فارسی معین ). اسلحه خانه . (ناظم الاطباء). قورخانه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ف...
-
زرادخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] zarrādxāne ۱. [مجاز] مجموعۀ تسلیحات و جنگافزاری یک کشور.۲. اسلحهخانه؛ انبار اسلحه.
-
زرادخانه
دیکشنری فارسی به عربی
ترسانة
-
جستوجو در متن
-
rustical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرادخانه
-
قورخانه
واژگان مترادف و متضاد
اسلحهخانه، زرادخانه
-
اسلحهخانه
واژگان مترادف و متضاد
انبارمهمات، زرادخانه، قورخانه
-
قورخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] (نظامی) [قدیمی] qurxāne زرادخانه؛ اسلحهخانه.
-
ترسانة
دیکشنری عربی به فارسی
قورخانه , زرادخانه , انبار , مهمات جنگي
-
arsenals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرادخانه، انبار، زراد خانه، مهمات جنگی، قورخانه
-
کارخانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. کارگاه ۲. ماشینخانه ۳. نگارخانه، نگارستان ۴. آشپزخانه، مطعم، ۵. زرادخانه، قورخانه
-
قورخانه
لغتنامه دهخدا
قورخانه . [ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) زرادخانه . اسلحه خانه و جای ساختن اسلحه . (فرهنگ نظام ). رجوع به قور و قوران شود.