کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زدوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زدوده
/zo(e)dude/
معنی
پاکشده؛ جلاداده؛ شفاف: ◻︎ می آورد و نار و ترنج و بهی / زدوده یکی جام شاهنشهی (فردوسی: ۳/۳۰۵).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
زایل، محذوف، محو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زدوده
واژگان مترادف و متضاد
زایل، محذوف، محو
-
زدوده
فرهنگ فارسی معین
(زُ دِ یا دَ) (ص مف .) 1 - پاک شده . 2 - صیقل یافته . 3 - محو شده .
-
زدوده
لغتنامه دهخدا
زدوده . [ زِ / زُ دو دَ / دِ ] (ن مف ) صیقل شده و روشن شده و جلاداده . (ناظم الاطباء). پاک شده و پاکیزه شده . صیقل یافته . محوشده (غم و مانند آن ). (فرهنگ فارسی معین ) : یکی مرد بُد، نام او هیربدزدوده دل و مغز و جانش ز بد. فردوسی .همه نیزه داران زدود...
-
زدوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) zo(e)dude پاکشده؛ جلاداده؛ شفاف: ◻︎ می آورد و نار و ترنج و بهی / زدوده یکی جام شاهنشهی (فردوسی: ۳/۳۰۵).
-
واژههای مشابه
-
dewaxed
مومزدوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی] ویژگی مادهای که موم آن گرفته شده باشد
-
گند زدوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (پزشکی) gandzo(e)dude هرچیز ضدعفونیشده.
-
decontextualized
بافتزدوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژه یا عبارت بیرونکشیدهشده از متن متـ . بیبافتشده
-
degummed
صمغزدوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی روغنی که فسفولیپیدها از آن جدا شده است
-
demineralized water
آب کانیزدوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی محیطزیست و انرژی] آبی که بخش عمدۀ کاتیونها و آنیونهای آن زدوده شده است
-
dehydrated castor oil
روغن کرچک آبزدوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گلیسرید کربوکسیلیکاسید دارای چند پیوند دوگانه که از گرم کردن روغن کرچک تا سیصد درجۀ سلسیوس در مجاورت یک کاتالیزگر به دست میآید
-
frozen-thawed embryo transfer, FET
انتقال رویان یخزدوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] فرایندی که در آن یک یا چند رویان یخزده پس از یخزدایی به درون زهدان یا لولههای فالوپ منتقل میشود
-
جستوجو در متن
-
بیبافتشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← بافتزدوده
-
زداییده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) zo(e)dāy(')ide پاکیزهشده؛ زدوده.