کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زدایش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زدایش
مترادف و متضاد
ازاله، امحا، پاکسازی، پالودن، زدودن، محو
دیکشنری
cleanup, dissipation, erasure, purge
-
جستوجوی دقیق
-
زدایش
واژگان مترادف و متضاد
ازاله، امحا، پاکسازی، پالودن، زدودن، محو
-
زدایش
لغتنامه دهخدا
زدایش . [ زِ / زُ /زَ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر است از زدودن . زدایندگی .
-
واژههای مشابه
-
defecation
زدایش آهکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] از بین بردن ناخالصیها معمولاً در مرحلۀ تصفیۀ شربت قند در تولید شکر بهکمک آهک و حرارت
-
dezincification
رویزدایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی که براثر آن فلز روی از یکی از آلیاژهای خود، که در آب حاوی اکسیژن حلشده قرار دارد، جدا میشود
-
layer-type dezincification
رویزدایش لایهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] رویزدایی از سطح آلیاژ بهصورت لایهای و یکنواخت متـ . رویزدایش یکنواخت uniform dezincification
-
plug-type dezincification
رویزدایش لکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] رویزدایی از سطح آلیاژ بهصورت موضعی
-
uniform dezincification
رویزدایش یکنواخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ← رویزدایش لایهای
-
جستوجو در متن
-
حذف
فرهنگ واژههای سره
زدایش، ستردن
-
امحا
واژگان مترادف و متضاد
اضمحلال، انهدام، زدایش، محو، نابودی
-
brush off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد کردن، اخراج بی ادبانه، زدایش، طعنه
-
brushoff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بروشور، اخراج بی ادبانه، زدایش، طعنه
-
brush-off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برش کردن، اخراج بی ادبانه، زدایش، طعنه
-
brushoffs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
براش ها، اخراج بی ادبانه، زدایش، طعنه