کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زخاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زخاره
/zaxāre/
معنی
شاخ درخت؛ شاخه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زخاره
فرهنگ فارسی معین
(زَ رِ) (اِ.) شاخة درخت .
-
زخاره
لغتنامه دهخدا
زخاره . [ زَ رَ ] (اِ) شاخ درخت . زِخناره نیز بهمین معنی است . (از برهان قاطع). شاخ درخت . (شرفنامه ٔ منیری ) (جهانگیری ) (فرهنگ میرزا ابراهیم ) (سروری ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (کشف اللغات ) (رشیدی ).
-
زخاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zaxāre شاخ درخت؛ شاخه.
-
جستوجو در متن
-
زخناره
لغتنامه دهخدا
زخناره . [ زِ رَ / رِ ] (اِ) بمعنی زخاره است که شاخ درخت باشد. (برهان قاطع). زخناره با نون بمعنی شاخ درخت آمده . (از رشیدی ).
-
زغاک
لغتنامه دهخدا
زغاک . [ زَ ] (اِ) شاخ درخت انگور را گویند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). شاخ درخت مو. (ناظم الاطباء). قیاس شود: ازغ . اژغ . آزغ . آژغ . زخاره .شاخه ٔ درخت انگور. شاخه ٔ مو. (فرهنگ فارسی معین ).
-
خاره
لغتنامه دهخدا
خاره . [ رَ / رِ ] (اِ) سنگ خارا. || سنگ . (آنندراج ) (برهان قاطع). سنگ سخت . (غیاث اللغة) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ) : از آن کوهسار آتش افروختندبرآن خاره بر خار می سوختند. فردوسی .چگونه راهی ، راهی درازناک و عظیم همه سراسر سیلاب کند و خاره خار...