کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زحمت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مایه زحمت
دیکشنری فارسی به عربی
مضايقة
-
زحمت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
مشکلة , مضايقة
-
پر زحمت
دیکشنری فارسی به عربی
صعب
-
بی زحمت
لهجه و گویش تهرانی
لطفاّ
-
زحمت وکار
فرهنگ گنجواژه
فعالیت.
-
یی زحمت
واژهنامه آزاد
بی زحمت که در گفت و گوی عامیانه به کار می رود، معادل «بی رنج» است که معنای عجیبی می نماید. ولی در ترکی گفته می شود:«بیر زحمت» که معنی آن «یک زحمت» است که ملموس است. یعنی «یک زحمت برای من بکشید» یا «می خواهم یک زحمت به شما بدهم». ریشهٔ این ترکیب گوی...
-
اسباب زحمت شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اثقل
-
کار پر زحمت
دیکشنری فارسی به عربی
کدح
-
به زحمت ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
متقن
-
به زحمت انداخت
دیکشنری فارسی به عربی
أحرَجَ
-
به زحمت انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
إرْباک
-
به زحمت افتادن
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتباک
-
اسباب زحمت،()شدن
لهجه و گویش تهرانی
مزاحم(شدن)
-
کار و زحمت
فرهنگ گنجواژه
گرفتاری،فعالیت.
-
رنج و زحمت
فرهنگ گنجواژه
زحمت.