کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زحمت داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
به زحمت انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
إرْباک
-
به زحمت افتادن
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتباک
-
اسباب زحمت،()شدن
لهجه و گویش تهرانی
مزاحم(شدن)
-
کار و زحمت
فرهنگ گنجواژه
گرفتاری،فعالیت.
-
رنج و زحمت
فرهنگ گنجواژه
زحمت.
-
زحمت و راحت
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
زحمت و مِحنَت
فرهنگ گنجواژه
زحمت.
-
زحمت و مرارت
فرهنگ گنجواژه
فعالیت
-
نِقمت و زَحمت
فرهنگ گنجواژه
مشکلات.
-
جستوجو در متن
-
مکافات داشتن
واژگان مترادف و متضاد
دردسر داشتن، زحمت داشتن، گرفتار عذابشدن، معذب بودن
-
اثقل
دیکشنری عربی به فارسی
سنگين کردن , اسباب زحمت شدن , دست و پاي(کسي را) گرفتن , باز داشتن
-
encumbering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکوم کردن، باز داشتن، اسباب زحمت شدن، دست و پای کسی را گرفتن
-
encumbers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقابله می کند، باز داشتن، اسباب زحمت شدن، دست و پای کسی را گرفتن
-
فریاد داشتن
لغتنامه دهخدا
فریاد داشتن . [ ف َرْ ت َ ] (مص مرکب ) فریاد برآوردن . ناله داشتن : ولیکن با چنین داغ جگرسوزنمی شاید که فریادی ندارند.سعدی .فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان اوآواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را.سعدی .
-
رخصت داشتن
لغتنامه دهخدا
رخصت داشتن . [ رُ ص َ ت َ ] (مص مرکب ) اذن و اجازه داشتن . (ناظم الاطباء). دستوری داشتن : همانا که این رخصت از بهر خدمت ز درگاه صدر معظم ندارم . خاقانی .رفت ولی زحمت پایی نداشت جست ولی رخصت جایی نداشت . نظامی .شیوه ٔ ارباب همت نیست جود ناتمام رخصت دی...