کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زحزاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زحزاح
لغتنامه دهخدا
زحزاح . [ زَ ] (اِخ ) موضعی است . (از متن اللغة) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
زحزاح
لغتنامه دهخدا
زحزاح . [ زَ ] (ع ص ) دور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از تزحزح بمعنی تباعد و دوری گزیدن . (از متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
ذحذاح
لغتنامه دهخدا
ذحذاح . [ ذَ ] (ع ص ) ذُحذح . کوتاه بالای کلان شکم .
-
زهزاه
لغتنامه دهخدا
زهزاه . [ زَ ] (ع ص ) مرد متکبر زشت هیئت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || متکبر بدون شایستگی . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
-
ضحضاح
لغتنامه دهخدا
ضحضاح . [ ض َ ] (ع ص ، اِ) پایاب . (منتهی الارب ). || آب قلیل که غرق نکند. آبی که قعر وی نزدیک باشد و آب تا شتالنگ . (دهار). آبی اندک که تا کعبین و نیمه ٔ ساق بیاید. (منتخب اللغات ). آب اندک در جوی و جز آن . (مهذب الاسماء). آب اندک یا آبی که تا شتالن...
-
جستوجو در متن
-
زحزح
لغتنامه دهخدا
زحزح . [ زَ زَ ] (ع مص ) دوری . (دهار) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گویند: هویزحزح منه ؛ یعنی بدور است از او. (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) رجوع به زحزحة، زحزاح و تزحزح شود.