کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زجلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زجلة
لغتنامه دهخدا
زجلة. [ زَ ل َ ] (ع اِ) آواز مردم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || جماعت ، خواه از مردم باشد یا جز آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). جماعت مردم . (از متن اللغة). گروهی مردم . ج ، زجل . (مهذب الاسماء). گروه است...
-
زجلة
لغتنامه دهخدا
زجلة. [ زُ ل َ ] (اِخ ) کنیز معاویه و یا کنیز دختر وی عاتکه . وی از محدثان بوده است . (از منتهی الارب ). وی از ام الدرداء روایت دارد. در نسخ قاموس پس از ذکر زجله دختر منظوربن زبان چنین آمده است : «او مولاة معاویه او ابنته ...» . و این بر خلاف صوابست ...
-
زجلة
لغتنامه دهخدا
زجلة. [ زُ ل َ ] (اِخ ) نام دختر منظور که زن زبیر است . (منتهی الارب ). دختر منظوربن زبان بن سیار فزاریست . در همه ٔ نسخ ویرا زوجه ٔ زبیر نوشته اند اما صواب آن است که وی زوجه ٔ پسر زبیر بوده است و در عباب و تبصیر بدین موضوع تصریح شده است . (از تاج ال...
-
زجلة
لغتنامه دهخدا
زجلة. [ زُ ل َ ] (ع اِ) پوستکی که میان دو چشم است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). پوستی است که میان دو چشم است . (ترجمه ٔ قاموس ). ابن سکیت در کتاب معانی ، زجله را بدین معنی آورده و این شعر ابووجزة را بگواه آورده است...
-
جستوجو در متن
-
زجلات
لغتنامه دهخدا
زجلات . [ زَ ج َ ] (ع اِ) ج ِ زجله .(از محیطالمحیط) (از البستان ). رجوع به زجله شود.
-
زجل
لغتنامه دهخدا
زجل . [ زُج َ ] (ع اِ) ج ِ زجلة. (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). لبید گوید: کحزیق الحبشیین الزجل . (از لسان العرب ).