کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زجاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زجاج
لغتنامه دهخدا
زجاج . [ زِ ] (ع اِ) دندانهای پیشین (انیاب ). (از لسان العرب ). || زجاج الفحل ، دندان نیش شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). انیاب فحل . (از متن اللغة). عضه الفحل بزجاجه ؛ یعنی با انیاب خود او را گاز گرفت . (از اساس البلاغة). زجاج فحل ؛ ان...
-
زجاج
دیکشنری عربی به فارسی
شيشه , ابگينه , ليوان , گيلا س , جام , استکان , ايينه , شيشه دوربين , شيشه ذره بين , عدسي , شيشه الا ت , الت شيشه اي , عينک , شيشه گرفتن , عينک دار کردن , شيشه اي کردن , صيقلي کردن
-
زجاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zajjāj شیشه؛ آبگینه.
-
زجاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ زُجّ] [قدیمی] zejāj = زج
-
زجاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] zojāj شیشهگر؛ آبگینهساز.
-
زجاج
واژهنامه آزاد
آبگینه
-
واژههای مشابه
-
ابواسحاق زجاج
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق زجاج . [ اَ اِ ق ِ زَج ْ جا ] (اِخ ) رجوع به زجاج ابواسحاق ابراهیم ... شود.
-
زجاج ابیض
لغتنامه دهخدا
زجاج ابیض . [ زَ / زِ /زُ ج ِ اَب ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مینا. ضریر انطاکی گوید: خون کبک را چون خشک کنند و بسایند و با مسحوق زجاج ابیض که همانا مینا است ، در چشم کشند، سفیدی آن زایل کند. (از تذکره ٔ ضریر: حجل ). رجوع به مینا و زجاج فرعونی شو...
-
زجاج فرعونی
لغتنامه دهخدا
زجاج فرعونی . [ زُ / زَ / زِ ج ِ ف ِ ع َ / عُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از زجاج (شیشه ).(از دزی ج 1 ص 581). شیشه ٔ سفید که بزردی میزده است و این همان است که منوچهری از آن بفرعونی جام تعبیرکرده ، و جام در فرعونی جام بمعنی شیشه است . قال التیفاشی...
-
زجاج مصنوع
لغتنامه دهخدا
زجاج مصنوع . [ زَ / زِ / زُ ج ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زجاج مصنوع را از رمل و سنگریزه و قلی میسازند و معمول اهل فرنگ بیشتر این است و شیشه های فرنگی اکثر از رمل گداخته با قلی است و این سفیدتر و شفاف تر میباشد. (از مخزن الادویة). مصنوع ، از سنگ ...
-
زجاج معدنی
لغتنامه دهخدا
زجاج معدنی . [ زَ / زِ / زُ ج ِ م َ دِ / دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی آبگینه است که در معدن از جیوه بوجود می آید یا خود گوگردی است که بنقره تبدیل میگردد اما هنوز این تحول کاملاً در آن صورت نگرفته باشد، در این صورت اگر تیره رنگ شد، گوگرد و اگر شف...
-
ساغر زجاج
لغتنامه دهخدا
ساغر زجاج . [ غ َ رِ زُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فنجان یا استکان شیشه ای . (استینگاس ). رجوع به ساغر شود.
-
واژههای همآوا
-
ضجاج
لغتنامه دهخدا
ضجاج . [ ض َ ] (ع اِ) دندان فیل . (منتهی الارب ). پیلسته . عاج . (منتخب اللغات ) (فهرست مخزن الادویه ). || مهره ای است . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ).
-
ضجاج
لغتنامه دهخدا
ضجاج . [ض ِ ] (اِخ ) نام آبی است سخت شور. (معجم البلدان ).