کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زجاجیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زجاجیة
لغتنامه دهخدا
زجاجیة. [ زُ جی ی َ ] (اِخ ) نام مدرسه ای بحلب و آنرا ابوالربیع سلیمان بن عبدالجباربن ارتق بناکرده است . محمد کردعلی در خطط الشام آرد: مدرسه ٔ زجاجیه را بدرالدوله سلیمان بن عبدالجبار صاحب حلب و بقولی عبدالرحمان بن عجمی برای اصحاب شافعی بنا کرده است ....
-
واژههای مشابه
-
زجاجیه
فرهنگ فارسی معین
(زُ یِّ) [ ع . زجاجیة ] (اِ.) مایع ژلاتین مانندی که بین عدسی و شبکیه قرار دارد.
-
زجاجیه
لغتنامه دهخدا
زجاجیه . [ زُ جی ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص نسبی ) مؤنث زجاجی . || (اِ) (اصطلاح کالبدشناسی ) محتویات یا محیط شفاف چشم عبارتند از عدسی ، زلالیه ، زجاجیه . و زجاجیه ، مایع لزج و شفافیست که فضای واقع در عقب عدسی و رباط آویزان کننده را اشغال میکند و در مقابل...
-
زجاجیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: زجاجیَة] (زیستشناسی) zojājiy[y]e مادهای شفاف شبیه ژلاتین که در حفرۀ درونی کرۀ چشم بین عدسی و شبکیه قرار دارد.
-
stroma vitreum, stroma of vitreous, vitreous stroma
زیداربست زجاجیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] داربستی از موادی سفت که زجاجیۀ چشم را در بر میگیرد
-
واژههای همآوا
-
زجاجیت
لغتنامه دهخدا
زجاجیت . [ زُ جی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ) مصدر جعلی است از زجاج و «َیّت » مصدری بمعنی زجاجی بودن ، شیشه ای بودن ، شفاف بودن چون شیشه و آبگینه گون بودن . شفافیت .
-
جستوجو در متن
-
زلالیه
فرهنگ فارسی معین
(زُ یِّ) [ ع . زلالیة ] (اِ.) مایعی است شفاف که فضای بین قرنیه و زجاجیه را پر می کند.
-
آب مروارید
لغتنامه دهخدا
آب مروارید. [ ب ِ م ُرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام بیماریی در چشم که از کدورت زجاجیه یا پرده های آن حاصل شود و موجب عمای تام یا ناقص گردد. و آن را آب سپید و آب سفید نیزگویند. و در برهان «تمر» را بدین معنی آورده است .
-
جلیدیة
لغتنامه دهخدا
جلیدیة. [ ج َ دی ْ ی َ ] (ع ص نسبی ، اِ) طبقه ای است از طبقات چشم و آن عبارت از عدسی الاستیک چشم است و میان عنبیه ٔ و زجاجیه قرار دارد و بوسیله ٔ الیافی بجسم هدبی آویزان است . عدسی . رجوع به چشم و بیماریهای آن تألیف دکتر باستان ج 1 ص 3 ببعد شود.
-
عدسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'adasi ۱. (زیستشناسی) جسمی عدسیشکل که در پشت مردمک چشم و جلو زجاجیه قرار دارد.۲. (فیزیک) قطعهای شیشهای یا پلاستیکی که یک یا دو طرف آن محدب یا مقعر است و در دوربینها، ریزبینها، و دستگاههای عکاسی به کار میرود؛ عدسه.۳. غذ...
-
زجاجی
لغتنامه دهخدا
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) احمدبن علی بن عبداﷲبن منصور طبری مؤدب ، مکنی به ابوبکر. وی در بغداد سکونت داشت و هم در آنجا به نقل حدیث پرداخت . از ابوحفص عمربن ابراهیم مقری ، حدیث دارد و ابوبکر احمدبن علی بن ثابت خطیب و ابوالقاسم خلف بن احمد خزفی مصری از او ...
-
رطوبات
لغتنامه دهخدا
رطوبات . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رطوبت . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ).- رطوبات بدن ؛ و آن بر دو قسم است : اول اخلاط، که آن اخلاط پسندیده است . و دومی خود بر دو قسم است : فضول و آن اخلاط مذموم است . و غیر فضول ... (از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع ب...