کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبوخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زبوخه
/zabuxe/
معنی
= ربوخه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبوخه
لغتنامه دهخدا
زبوخه . [ زَ خ َ ] (اِ) ذوق و خوشی که از مباشرت آدمی را حاصل شود. و براء مهمله نیز لغت است . (شرفنامه ٔ منیری ). آن خوشی و لذتی را گویند که در حین جماع کردن به هم رسد. (برهان قاطع) (آنندراج ).خوشی و لذت جماع . (ناظم الاطباء). مصحف ربوخه . (حاشیه ٔ بر...
-
زبوخه
لغتنامه دهخدا
زبوخه . [ زَ خ َ / خ ِ ] (اِ) جنبیدن میل به جنس مخالف در حیوان . نر طلبیدن . کرک شدن مرغ : نهی دست بر کون من میشوی زبوخه ، توای هم شه و هم عروس بلی چون زبوخه شود ماکیان بخارد بمنقار کون خروس .دهقان علی شطرنجی .
-
زبوخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zabuxe = ربوخه
-
جستوجو در متن
-
زبوجه
لغتنامه دهخدا
زبوجه . [ زَ ج َ / ج ِ ] (اِ) خوشی ولذت جماع . (ناظم الاطباء) (برهان قاطع ذیل زبوخه ).