کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبر زرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چُست و چالاک
فرهنگ گنجواژه
زبر و زرنگ، فرز.
-
سیت و سُماقی
فرهنگ گنجواژه
زبر و زرنگ و حراف و فعال، بویژه دختر بچه.
-
defter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بعد از آن، استادانه، ماهر، سریع، چابک، زرنگ، کاردان، چالاک، زبر دست
-
deft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حقیقتا، استادانه، ماهر، سریع، چابک، زرنگ، کاردان، چالاک، زبر دست
-
adroit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چیره دست، زرنگ، زبر دست، زیرک، ماهر، چابک، چالاک، تردست
-
deftest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جالب، استادانه، ماهر، سریع، چابک، زرنگ، کاردان، چالاک، زبر دست
-
چاپوک
لغتنامه دهخدا
چاپوک . (ص ) چابک . سریع. تند. جلد. زبر و زرنگ . رجوع به چابک و چاپک شود.
-
adroiter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده، زرنگ، چیره دست، زبر دست، زیرک، ماهر، چابک، چالاک، تردست
-
dexterous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرق و برق دار، ماهر، چیره دست، چابک، زبر دست، سریع، چالاک، سریع العمل، زرنگ
-
adroitest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاشقانه، زرنگ، چیره دست، زبر دست، زیرک، ماهر، چابک، چالاک، تردست
-
داهية
دیکشنری عربی به فارسی
زرنگ , زبر دست , زيرک , ماهر , چابک , چالا ک , تردست , چيره دست
-
تخم جن
فرهنگ فارسی معین
(تُ مِ جِ)(اِمر.) (کن .) 1 - کودک ناآرام . 2 - بچة زبر و زرنگ . 3 - لفظ محبت آمیز میان دوستان نزدیک .
-
جوهردار
لغتنامه دهخدا
جوهردار. [ ج َ / جُو هََ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ جوهر. صاحب جوهر. (آنندراج ).- تیغ جوهردار ؛ تیز و بران . آبدار.- آدم جوهردار ؛ زبر و زرنگ و کاری .
-
چست چالاک
لغتنامه دهخدا
چست چالاک . [ چ ُ ] (ص مرکب ) هوشیار و بیدار. (ناظم الاطباء). چست و چالاک ، زبر و زرنگ . رجوع به «چست » و «چست وچالاک » شود. || کارگزار. (ناظم الاطباء).
-
چست و چالاک
لغتنامه دهخدا
چست و چالاک . [ چ ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) جلد و چابک . فرز و تند. زبر و زرنگ . تر وچسب . تند و تیز. رجوع به «چست » و «چست چالاک » شود.