کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زبری
مترادف و متضاد
خشونت، ناهمواری ≠ لینت
دیکشنری
asperity, coarseness, granularity, grittiness, grossness, leatheriness, roughness, scratchiness
-
جستوجوی دقیق
-
زبری
واژگان مترادف و متضاد
خشونت، ناهمواری ≠ لینت
-
rough casting surface, roughness
زبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] غیریکنواختی سطح قطعۀ ریختگی به علت نفوذ مذاب در ماسه
-
زبری
لغتنامه دهخدا
زبری . [ زَ ب َ ] (حامص ) ظلم و ستم و زبردستی و تعدی . (ناظم الاطباء). برتری . تسلط. بالادست بودن .
-
زبری
لغتنامه دهخدا
زبری . [ زِ ] (حامص ) درشتی . خشونت . ضد نرمی . (ناظم الاطباء). زبربودن ناهمواری . جفاءة.
-
زبری
لغتنامه دهخدا
زبری . [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبداﷲبن علأبن زبر از فرزندان زبربن وهب و سرسلسله ٔ بطن «بنوزبر» است و از پدر خویش روایت دارد. (از انساب سمعانی ) (لباب الانساب ).
-
زبری
لغتنامه دهخدا
زبری . [ زُ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به زبر. بطنی از بنوسامه و یا زبربن وهب سرسلسله ٔ بطن مذکور و لقب برخی از محدثان است . رجوع به زُبَر و ماده ٔ زیر شود.
-
واژههای مشابه
-
آجیده،آج، آژده (سوزن زده) ،آج(زبری سوهان)، عاج (لاستیک)،آجیه(بخیه)
لهجه و گویش تهرانی
پنبهدوزی، بخیه درشت،تخت کفش و گیوه دارای گلچه سوزن دوزی شده با نخ تابیده ،برجستگی،گُل،دندانه
-
جستوجو در متن
-
morphology
فرهنگ لغات علمی
زبری
-
roughness
فرهنگ لغات علمی
زبری
-
roughness
فرهنگ لغات علمی
زبری
-
vibrance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبری
-
coarseness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برابری، درشتی، زبری
-
ناهمواری
واژگان مترادف و متضاد
درشتی، زبری، کجی، نادرستی، ناصافی ≠ همواری