کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زبره
/zebre/
معنی
هرچیز زبر و درشت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bran, extender, filler, husk
-
جستوجوی دقیق
-
زبره
لغتنامه دهخدا
زبره . [ زَ رَ ] (ع اِ) در تداول عامه ٔ عرب قطعه ای است که زابر (اصلاح کننده ٔ مو) از مو قطع میکند. (از محیط المحیط). رجوع به زبر و زبیر و زبار شود. || در تداول عامه ذیل ذکر. (محیط المحیط). رجوع به زُبر و زَبر شود. || (مص ) کتابت . (منتهی الارب ) (آن...
-
زبره
لغتنامه دهخدا
زبره . [ زِ رَ / رِ ] (ص ، اِ) مقابل نرمه . درشت از چیزی بیخته که بر سر نرم بیز ماند: زبره ٔ آرد؛ قسمت درشت آرد. نخاله ٔ هرچیز.
-
زبره
لغتنامه دهخدا
زبره . [ زُ ب َ رَ / رِ ] (اِ) پشت بند آهنین در. (ناظم الاطباء).
-
زبره
لغتنامه دهخدا
زبره . [ زُرَ ] (ع اِ) دوش . ج ، زُبَر و زُبُر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). کتف مرد. (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات شاهجهانی ). کتف مرد و شیر. (ناظم الاطباء) (صراح ). زبره بمعنی دوش است و ازبر و مزبرانی مرد است که دوشهای کلان داشته باشد. ...
-
زبره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ نرمه] zebre هرچیز زبر و درشت.
-
واژههای مشابه
-
grit
زِبره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] ذرات مواد سخت ازجمله کوارتز و چدن و فولاد سختشده که شکل هندسی ندارند و برای تمیزکاری سطوح قطعات به روش زبرهپاشی به کار میروند
-
زِبرهپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ← زِبرهپاشی
-
crumbing 1
زبرهپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در آن سطح مواد غذایی با زبره، عموماً زبرۀ نان، پوشانده میشود
-
grit blasting
زِبرهزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] یکی از روشهای تمیزکاری قطعات ازطریق پاشیدن زِبره با فشار بر روی قطعات متـ . زِبرهپاشی
-
crumbing 2
زبرهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند خرد کردن برخی از مواد غذایی مانند کیک و نان و بیسکویت، به قطعات ریز و با اشکال نامنظم
-
chocolate crumb
زبرۀ شکلات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محصولی که در میانۀ فرایند تولید شکلات شیری به دست میآید، متشکل از شیرخشک و شکر و تودۀ کاکائو
-
milk crumb
زبرۀ شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردهای از مخلوط دانۀ کاکائو و شیر و شکر
-
streusel2
زبرۀ کیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مخلوط آرد و زبرۀ نان و شکر و کره و ادویه که بهعنوان روچینۀ شیرینیها به کار میرود
-
fruit crumble, fruit streusel
زبرۀ کیک میوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پیغذایی تهیهشده از میوه و شکر با روچینهای از زبره