کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبرنگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زبرنگر
/ze(a)barnegar/
معنی
۱. آنکه به سمت بالا نگاه کند.
۲. [مجاز] عالینظر؛ بلندنظر؛ بلندهمت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبرنگر
لغتنامه دهخدا
زبرنگر. [ زَ ب َ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) عالی النظر. (مقدمه ٔ التفهیم بقلم همایی ص قس ).
-
زبرنگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مقابلِ فرونگر] [قدیمی] ze(a)barnegar ۱. آنکه به سمت بالا نگاه کند.۲. [مجاز] عالینظر؛ بلندنظر؛ بلندهمت.