کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبرجدرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبرجدرنگ
لغتنامه دهخدا
زبرجدرنگ . [ زَ ب َ ج َ رَ ] (ص مرکب ) برنگ زبرجد. زبرجدگون . زبرجدفام . زبرجدی . زبرجدین .
-
واژههای مشابه
-
خط زبرجدرنگ
لغتنامه دهخدا
خط زبرجدرنگ . [ خ َطْطِ زَ ب َ ج َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی که تازه برخسار خوبان برآمده باشد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
زبرجدفام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] ze(a)barjadfām زبرجدرنگ؛ زبرجدگون؛ به رنگ زبرجد؛ سبزرنگ.
-
زبرجدفام
لغتنامه دهخدا
زبرجدفام . [ زَ ب َ ج َ ] (ص مرکب ) زبرجدرنگ . زبرجدگون . دارای رنگی شبیه به رنگ زبرجد. زبرجدی . زبرجدین .
-
رواق
لغتنامه دهخدا
رواق . [ رِ / رُ ] (ع اِ) خانه ای که به خرگاه ماند و یا سایبان . (منتهی الارب ). خانه ٔ شبیه فسطاط . (از اقرب الموارد). سقف مقدم خانه . (مهذب الاسماء) (از معجم متن اللغة). سقفی که در مقدم خانه سازند و از این تقریر مستفاد می شود که همین است که به هندی...