کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبان رانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
language maintenance
زبانپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] وضعیتی که در آن جامعهای زبان خود را در برابر فشار زبانهای غالب حفظ میکند متـ . حفظ زبان
-
aphasic 1, dysphasic 1
زبانپریش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مبتلا به زبانپریشی
-
aphasic 2, dysphasic 2
زبان پریشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مربوط به زبانپریشی
-
aphasia, dysphasia
زبانپریشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] از دست رفتن کامل یا جزئی تولید یا درک زبان یا گفتار در نتیجۀ بیماری یا آسیب مغزی
-
agglutinating language
زبان پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی که در آن برای نشان دادن روابط دستوری و دادن معنای تازه به واژهها، از افزودن وند به ستاک استفاده میشود
-
analytic language
زبان تحلیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی با واژههایی عمدتاً یکتکواژی و دارای صورت ثابت که روابط نحوی را معمولاً با ترتیب واژهها و استفاده از نقشنما نشان میدهد
-
synthetic language
زبان ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی که روابط نحوی را ازطریق ادغام وند با ریشۀ واژهها نشان میدهد
-
inflecting lanugage
زبان تصریفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← زبان همآمیخته
-
polysynthetic languag
زبان چندترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← زبان انضمامی
-
language dispersal
پراکنش زبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گسترش زبان در گسترۀ جغرافیایی در نتیجۀ عواملی مانند دین و جنگ و تجارت و فنّاوریهای نو
-
grammar
دستور زبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] 1. شاخهای از مطالعات زبانی و زبانشناختی شامل صرفونحو 2. نظامی که براساس آن تکواژها و واژههای زبان برای تشکیل جمله سامان مییابند 3. توصیفی از نظام جملهها و سازههای آن به شکل مجموعهای از قواعد متـ . دستور 1
-
language shift
دگرگشت زبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] روندی که در آن جامعهای زبان خود را در برابر فشار زبانهای غالب از دست میدهد و ادامۀ این روند به مرگ آن منجر میشود
-
حفظ زبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← زبانپایی
-
پارسی زبان
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (ص مر.) 1 - آن که به پارسی سخن گوید. 2 - فصیح ، بلیغ .
-
چرب زبان
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ص مر.) 1 - شیرین زبان . 2 - چاپلوس .