کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبانۀ قفل در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
door latch
زبانۀ قفل در
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعۀ متحرکی در قفل در که در هنگام بسته شدن با فشردن فنر به داخل میرود و در بازگشت در را در حالت کاملاً بسته نگه میدارد
-
واژههای مشابه
-
زبانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. سعیر، شعله، لهب، لهیب ۲. پره، ناره، میله
-
زبانه
دیکشنری فارسی به عربی
اصبع , لسان
-
apophysis, tongue
زبانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شاخۀ فرعی یک تودۀ نفوذی بزرگتر
-
free reed
زبانۀ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی زبانه که براثر ارتعاش سر آزاد آن بدون برخورد با مانع صدا تولید میشود
-
beating reed
زبانۀ زنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی زبانه که براثر ارتعاش و برخورد سر آزاد آن با مانع صدا تولید میشود
-
mantle plume
زبانۀ گوشته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودهای داغ و صعودکننده از ماگما که از گوشته منشأ میگیرد
-
double reed
زبانۀ مضاعف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دو زبانۀ زنشی متصل به هم که براثر ارتعاش و برخورد با یکدیگر موجب تولید صدا میشوند
-
heteroglot reed
زبانۀ ناهمتَن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] زبانهای که جزئی از بدنۀ ساز نیست و بهطور مستقل ساخته و بعداً به آن متصل میشود
-
idioglot reed
زبانۀ همتَن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] زبانهای که از برش دادن قسمتی از سطح بدنۀ ساز به وجود میآید، بهنحویکه انتهای زبانه از بدنه جدا نمیشود
-
زبانه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) مشتعل شدن .
-
زبانه ٔ ترازو
لغتنامه دهخدا
زبانه ٔ ترازو. [ زَ ن َ ی ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکمه و میله ٔ میان شاهین ترازو. رجوع به زبانه و زبانه ٔ شاهین و زبانه ٔ میزان شود.
-
زبانه ٔ شاهین
لغتنامه دهخدا
زبانه ٔ شاهین . [ زَ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکمه و میله ٔ میان شاهین ترازو : نپسندد ار بگردد و بگرایداز ذره ٔ زبانه ٔ شاهینم . ناصرخسرو.اگر زبانه ٔ شاهین براستی مثل است زبان تست امام زبانه ٔ شاهین .ادیب صابر.
-
زبانه ٔ میزان
لغتنامه دهخدا
زبانه ٔ میزان . [ زَ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکمه و میله ٔ میان شاهین ترازو : اندر میان نیک و بد خویشتن ماننده ٔ زبانه ٔ میزان کنم . ناصرخسرو.رجوع به زبانه ٔ ترازو شود.