کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زاگ
/zāg/
معنی
= زاج١
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
zygote
زاگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] یاختهای دولاد که از آمیزش کامههای تکلاد نر و ماده حاصل میشو متـ . تخم * از آنجا که «تخم» در برابر واژههای بیگانۀ متعدد به کار میرود فرهنگستان برای خاص کردن «zygote» واژۀ «زاگ» را برگزیده است. «زاگ» از زایگ...
-
زاگ
لغتنامه دهخدا
زاگ . (اِ) گوهری است کانی که بنمک ماند و معرب آن زاج است . (برهان قاطع). زاج معرب زاگ است . (از المعرب جوالیقی ). و نیز خاصیت آن است میان زاگ ، که او خاکی است و میان مازو کو بار درخت است که چون با یکدیگر آمیخته شوند، سپس از انک هر دو زردند سیاه بغایت...
-
زاگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زاک› (شیمی) [قدیمی] zāg = زاج١
-
زاگ
واژهنامه آزاد
بعمنای برشته سرخ شده و ترد - سنگ متبلور
-
زاگ
واژهنامه آزاد
زاگ به معنی برشته شده و کاملا سرخ شده می باشد
-
واژههای مشابه
-
زاگ سرخ
لغتنامه دهخدا
زاگ سرخ . [ گ ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن را برومی قلقند گویند. (برهان قاطع). و رجوع به زاج احمر و زاج سرخ شود.
-
زاگ سفید
لغتنامه دهخدا
زاگ سفید. [ گ ِ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و آن را بعربی شب یمانی گویند با تشدید بای ابجد. (برهان قاطع). و رجوع به زاج و زاج سفید و زاج ابیض شود.
-
زاگ سیاه
لغتنامه دهخدا
زاگ سیاه . [ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن را بعربی زاج الاساکفه گویند. (برهان قاطع). و رجوع به زاج اساکفه و زاج کفشگران شود.
-
زاگ زرد
لغتنامه دهخدا
زاگ زرد. [ گ ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن را برومی قلقطار نامند و بفارسی زاگ شتردندان گویند. (برهان قاطع). و رجوع به زاج و زاج اصفر و زاج شتردندان شود.
-
زاگ سبز
لغتنامه دهخدا
زاگ سبز. [ گ ِ س َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و آن را برومی قلقدیس خوانندو بیونانی خلقینس و در اختیارات زاج سفید را قلقدیس و زاج سبز را قلقند نوشته اند. (برهان قاطع). و رجوع به زاج و زاج سبز شود.
-
monozygotic twins, monovular twins, uniovular twins
دوقلوهای تکزاگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] دو زادۀ یک آبستنی که از یک تخمک به وجود آمده باشند متـ . دوقلوهای تکتخم دوقلوهای همسان identical twins
-
جستوجو در متن
-
تخم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← زاگ
-
نمک متبلور
واژهنامه آزاد
زاگ.