کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زانیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زانیه
/zāniye/
معنی
زنی که بهحرام با مردی همبستر شود؛ زناکار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
روسپی، زناکار، فاسقه، معروفه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زانیه
واژگان مترادف و متضاد
روسپی، زناکار، فاسقه، معروفه
-
زانیه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . زانیة ] (اِفا.) مؤنث زانی . زنی که به طریق حرام با مردی آمیزش کند.
-
زانیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: زانیَة، مؤنثِ زانی] zāniye زنی که بهحرام با مردی همبستر شود؛ زناکار.
-
واژههای مشابه
-
زانیة
لغتنامه دهخدا
زانیة. [ ی َ ] (ع ص )مؤنث زانی . زن زنا و فجور کننده . (اقرب الموارد). زناکار و جاف و روسپی . (ناظم الاطباء). زن زنادهنده . (فرهنگ نظام ) : الزانیه و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائة جلدة. (قرآن 2/24). || مرد زانی و «تا» برای مبالغه است . (اقرب الم...
-
زَانِيَةً
فرهنگ واژگان قرآن
زن زناکار
-
جستوجو در متن
-
مسافح
واژگان مترادف و متضاد
زناکار، زانی ≠ زانیه
-
پلیدازار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] palid[']ezār زناکار؛ زانی؛ زانیه.
-
cuckoldry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوهر زن زانیه، زن قحبگی
-
adulteresses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زن و شوهر، زن زناکار، زانیه
-
پلیدازار
فرهنگ فارسی معین
(پَ اِ) (ص مر.) زناکار، زانیه .
-
زوانی
لغتنامه دهخدا
زوانی . [ زَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زانیة. (ناظم الاطباء). در اقرب الموارد زَوان جمع زانیة آمده است : زنی الرجل ... و زناءً (یأی )؛ فجر فهو زان . ج ، زناة و هی زانیة. ج ، زَوان . (اقرب الموارد). رجوع به زَوان شود.
-
ثعامة
لغتنامه دهخدا
ثعامة. [ ث ُ م َ ] (ع ص ، اِ) زن تباه کار. زانیة.
-
cuckold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوهر زننده، شوهر زن زانیه، زن قحبه، جاکشی وبیغیرتی کردن