کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زانستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زانستر
/zānsotar/
معنی
= زاستر
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زانستر
لغتنامه دهخدا
زانستر. [ س ُ ت َ ] (ق مرکب ) مخفف زآنسوتر است که از آنطرف تر باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). و رجوع به زاستر شود.
-
زانستر
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] zānsotar = زاستر
-
جستوجو در متن
-
زاستر
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مخففِ ازآنسوتر] [قدیمی] zāstar کنارتر؛ دورتر؛ آن طرفتر؛ از آن سوتر؛ زآنستر: ◻︎ دلم ز راه هوای تو برنمیگردد / هوای تو ز دلم زاستر نمیگردد (خاقانی: ۶۱۰).
-
توبه
لغتنامه دهخدا
توبه . [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ] (ع مص ) توبة. بازگشتن از گناه . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ). از گناه بازگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و عوام بالضم گویند... و به لفظ کردن و گفتن و فرمودن و ...