کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زامیاخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یاخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ) 1 - (ص مف .) آخته ، بیرون کشیده . 2 - (اِ.) سلول ، سلول بدن موجودات زنده که دارای دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته می باشد. یاخته ها در حقیقت کوچکترین قسمت ساختمانی موجود زنده هستند که دارای تمام خواص و تظاهرات حیاتی می باشند.
-
یاخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی از یاختن، اسم) (زیستشناسی) yāxte کوچکترین واحد زندۀ تشکیلدهندۀ اندامهای موجود زنده؛ سلول.
-
یاخته
دیکشنری فارسی به عربی
خلية
-
spermatid
زامیاختک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختۀ تکلاد غیرمتحرک که در فرایند زامهزایی تولید و پس از تمایز به زامۀ بالغ تبدیل میشود
-
زام یشت
لغتنامه دهخدا
زام یشت . [ ی َ ] (اِخ ) زامیادیشت (یشت 19) است که بخطا زام یشت نامیده شده است . (مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی تألیف دکتر معین ص 148). و رجوع به زامیادیشت شود.
-
gangliocyte
گرهیاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختۀ عصبی متـ . یاختۀ گرهی ganglion cell
-
oocyte
مامیاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختهای در تخمدان پستانداران که پس از تقسیم کاستمانی، مامه تولید میکند
-
plasmic membrane
غشای یاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] لایۀ نازکی از درونیاختۀ مرکب از لیپیدها و پروتئینها که سطح همۀ یاختهها را میپوشاند
-
giant cell
غولیاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] یاختهای بزرگ که عموماً بیشتر از یک هسته دارد
-
phloem cell
یاخته آبکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] هریک از یاختههای تشکیلدهندۀ لولۀ آبکش
-
ray cell
یاختۀ اشعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] یاختهای نرمآکنهای در چوب و آبکش پسین که از پیشآغازۀ اشعۀ بُنلاد آوندی به وجود میآید
-
sex cell, sexual cell
یاختۀ جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختههایی که در غدههای جنسی نر و ماده از راه تقسیم کاستمانی به وجود میآیند و دقیقاً نیمی از فامتنهای بدنی را شامل میشوند
-
adipocyte, fat cell, lipocyte
یاختۀ چربی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] یاختۀ سازنده و ذخیرکنندۀ تریگلیسیریدها
-
xylem cell
یاختۀ چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] هریک از یاختههای تشکیلدهندۀ بافت چوبی
-
plasmacyte, plasma cell
یاختۀ خوناب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختۀ خونی که در تولید پادتَن از سایر یاختههای خونی فعالتر است