کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زامینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زامینی
لغتنامه دهخدا
زامینی . (اِخ ) جماهربن علی مکنی به ابی بکر متصدی قضاء زامین بود و به سمرقند مهاجرت کرد. در آنجا از عبداﷲبن محمدشاه سمرقندی نقل حدیث کرد و نوشت . یکی از مشایخ حدیث که ما او را بشربن موسی بن صالح بن شیخ بن عمیره مینامیم از وی روایت حدیث کرده است . (از...
-
زامینی
لغتنامه دهخدا
زامینی . [ نی ی ] (اِخ ) احمدبن محمدبن یزداد مکنی به ابوسهل است وی اهل ری بود و در زامین اقامت گزید. در راه خراسان با ابوالعباس مستغفری متوفی 432هَ . ق . همسفر بود سپس او را ترک کرد و خود به حجازو عراق و موصل رفت و بر طبق گفته ٔ مستغفری ، زامینی برای...
-
زامینی
لغتنامه دهخدا
زامینی . [ نی ی ] (اِخ ) اسرافیل زاهد منسوب به زامین سمرقند و از مشایخ حدیث و پارسایان است . وی از محمدبن حمدویه ٔ سمرقندی روایت کرده و از وی عبداﷲبن محمدشاه سمرقندی فقیه نقل حدیث کرده است . (از انساب سمعانی ).
-
زامینی
لغتنامه دهخدا
زامینی . [ نی ی ] (اِخ ) الیاس بن خالدبن حکیم مکنی به ابوالفضل منسوب به زامین بخارا و استاد محمدبن اسدبن طاووس زامینی متوفی 415 است . محمدبن اسد در زامین نزد وی استماع حدیث کرده است . (از معجم البلدان ). و رجوع به زامینی (احمدبن محمد) شود.
-
زامینی
لغتنامه دهخدا
زامینی . [ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب به زامین (قریه ای در بخارا) و لقب چند تن از روات است . رجوع به زامینی شود.
-
زامینی
لغتنامه دهخدا
زامینی . [ ی ی ] (اِخ ) علی بن ابی سهل بن حمزه مکنی به ابوالحسن و متصدی تدریس در مدرسه ٔ سمرقند و از ائمه ٔ علم حدیث بوده و از علی بن احمدبن ربیع سنکبانی روایت حدیث کرده است . در جمادی الاخر 414 هَ . ق . در سمرقند در گذشت و در جاکردیزه بخاک سپرده شد....
-
جستوجو در متن
-
زامیجی
لغتنامه دهخدا
زامیجی . [ جی ی ] (ص نسبی ) منسوب به زامین (شهری در سمرقند) است و نون آن بیاء بدل شده است . سمعانی آرد: در نسبت به زامین گاه «ج » بجای «ن » زامیجی آید . (از انساب سمعانی ، زامینی ). و رجوع به زامین و زامینی شود.
-
زامینجی
لغتنامه دهخدا
زامینجی . [ ن َ جی ی ] (ص نسبی ) منسوب به زامین بخارا را گاه زامینجی گویند. (از معجم البلدان ). و رجوع به زامین و زامیج و زامینی شود.