کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زافی
لغتنامه دهخدا
زافی . (ع ص ) تندرو و سبک . الخفیف السریع. (ذیل اقرب الموارد) : کالحِداًِ الزافی امام الرعد. (تاج العروس ).
-
واژههای مشابه
-
زافی دیاربکری
لغتنامه دهخدا
زافی دیاربکری . [ ی ِ ب َ ری ی ] (اِخ ) از شعرای عرب در 1690 م . است . وی مسیحی بوده و دیوان شعری دارد که به لاتین ترجمه شده است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای همآوا
-
ضافی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا. ص .) کامل ، تمام .
-
ضعفی
لغتنامه دهخدا
ضعفی . [ ض َ فا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضعیف . (منتهی الارب ). رجوع به ضعیف شود.
-
ضافی
لغتنامه دهخدا
ضافی . (ع ص ) تمام . و یقال : ضافی الفضل علی قومه . (مهذب الاسماء). فراخ عیش و تمام نعمت . || ثوب ٌ ضاف ؛ جامه ٔ کامل و تمام . (منتهی الارب ). || رجل ٌ ضافی الرأس ؛ مرد بسیارموی . (منتهی الارب ).