کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاغوته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زاغوته
لغتنامه دهخدا
زاغوته . [ ت َ/ ت ِ ] (اِ) جای باشد از شمعدان که بر آن شمع نصب کنند. (برهان قاطع) (آنندراج ). || ماشوره را نیز گویند. (برهان قاطع). و رجوع به زاغونه شود.
-
جستوجو در متن
-
زاغونه
لغتنامه دهخدا
زاغونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جای باشد از شمعدان که در آن شمع را نصب کنند. (ناظم الاطباء). || ماشوره . (ناظم الاطباء). و رجوع به زاغوته شود.
-
زغوته
لغتنامه دهخدا
زغوته . [ زَ ت َ / ت ِ ] (اِ) گروهه ٔ ریسمان خام که بر دوک پیچیده شود، و بجای فوقانی ، نون هم به نظر آمده است (زغونه ). (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). || مخفف زاغوته هم هست که ماسوره باشد. (ناظم الاطباء). زاغوته . ماسور...
-
ماشوره
لغتنامه دهخدا
ماشوره . [ رَ/ رِ ] (اِ) نی کوچکی را گویند که جولاهگان ریسمان برآن پیچند از برای بافتن . (برهان ) (از ناظم الاطباء).نی پاره ٔ کوچک میان تهی که جولاهگان دارند و ریسمانی بر آن پیچیده در ماکو نهند و جامه ببافند. (آنندراج ). نی میان تهی که جولا ریسمان بر...
-
لگن
لغتنامه دهخدا
لگن . [ ل َ گ َ ] (اِ) ظرف شب . شاشدان . اصیص . تقاره . || شمعدان . (لغت نامه ٔ اسدی ). لقن . طشت شمع. زاغوته . (برهان ). زنبق . و رجوع به زنبق شود. جای سرشک شمع. صحن زیر شمع که اشک شمع در وی ریزد. شمعدان بود مانند طبقی دیوارش بلند، از سیم و زر و روی...