کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاد و رود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زاد و رود
معنی
( ~.) (اِمر . ) فرزندان ، نسل .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
family tree, seed, offspring, progeny, spawn
-
جستوجوی دقیق
-
زاد و رود
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر . ) فرزندان ، نسل .
-
زاد و رود
لغتنامه دهخدا
زاد و رود. [ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اولاد و فرزندان . (فرهنگ رازی ). زاد و ذریات . زه و زاد. رجوع به زاد شود.
-
زاد و رود
لهجه و گویش تهرانی
اعقاب
-
زاد و رود
فرهنگ گنجواژه
فرزندان.
-
واژههای مشابه
-
زَّادِ
فرهنگ واژگان قرآن
توشه
-
زاد بر زاد
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ق مر.) پشت بر پشت ، نسل بر نسل .
-
زاد بر زاد
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] zādbarzād زادهبرزاده؛ پشتبرپشت؛ نسلبرنسل؛ پدربرپدر؛ اباعنجد: ◻︎ همه زادبرزاد خویش منند / که در هند برپای پیش منند (فردوسی: ۶/۵۶۵).
-
myogenic 2, myogenous
ماهیچهزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی آنچه منشأ آن یاختهها یا بافتهای ماهیچهای است
-
بهمنزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahman zād) نکوزاد ، زاده شده در بهمن ماه ؛ زادهی نیک اندیش
-
خوشزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: xoš zād) نکوزاد .
-
stillborn
مردهزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] جنین با وزن بیش از 500 گرم که قبل یا در حین زایمان مرده باشد
-
altostratogenitus
فرازپوشنیزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از ابر فرازپوشنی زاده شده باشد
-
birth process
فرایند زاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] فرایندی تصادفی که جامعهای را توصیف میکند که هر عضو آن زایندۀ تعدادی تصادفی از اعضای جدید است
-
مهینزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehin zād) [(مِه = مِهتر ، بزرگتر + ین (پسوند نسبت) + زاد = زاده)] ، (= مِهزاد) ، ← مِهزاد .