کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
episodic tension headache
سردرد تنشی دورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] سردرد تنشزادی که کمتر از شش ماه طول میکشد
-
hypocycloid of four cusps
درونچرخزاد چهارتیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] درونچرخزادی که در چهار نقطه با دایرۀ ثابت اشتراک دارد
-
congenital
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مادرزادی، مادر زادی، ارثی، ذاتی، موروثی، خلقی
-
تناسبي
دیکشنری عربی به فارسی
مادر زادي , ارثي , موروثي , ذاتي , خلقتي
-
naevi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
naevi، خال مادر زادی، خال گوشتی
-
naevus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
naevus، خال مادر زادی، خال گوشتی
-
لب شکری
لهجه و گویش تهرانی
دارای لب شکافته که از نقص های مادر زادی است
-
ماه گرفتگی ،ماهچه
لهجه و گویش تهرانی
لکه قرمز و تیره مادر زادی روی پوست
-
asteroid 1
ستارهوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] درونچرخزادی که قطر دایرۀ ثابت آن چهاربرابر قطر دایرۀ غلتان است
-
fire ring
حلقۀ آتشزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حلقۀ آسیبزادی که براثر آتش در بُنلاد به وجود میآید
-
lightning ring
حلقۀ برقزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حلقۀ آسیبزادی که براثر آذرخش خفیف در بُنلاد به وجود میآید
-
drought ring
حلقۀ خشکیزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حلقۀ آسیبزادی که براثر خشکسالی در بُنلاد به وجود میآید
-
frost ring
حلقۀ یخزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حلقۀ آسیبزادی که براثر یخبندان دیررس در بُنلاد به وجود میآید
-
لب شکری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ) (ص نسب .) شکافته لب ، کسی که یکی از دو لب او شکاف مادر - زادی داشته باشد.
-
biogenetic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیوگنتیک، زیست زادی، مربوط بمنشاء پیدایش موجودات زنده