کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زادوولد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زادوولد
/zādovalad/
معنی
۱. فرزند و نسل.
۲. (اسم مصدر) تولید مثل.
〈 زادوولد کردن: (مصدر متعدی) زاییدن فرزندان؛ به وجود آوردن اولاد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زادوولد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] zādovalad ۱. فرزند و نسل.۲. (اسم مصدر) تولید مثل.〈 زادوولد کردن: (مصدر متعدی) زاییدن فرزندان؛ به وجود آوردن اولاد.
-
واژههای همآوا
-
زاد و ولد
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ وَ لَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) فرزند، نسل .
-
زاد و ولد
لغتنامه دهخدا
زاد و ولد. [ دُ وَ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) افزایش اولاد و نسل . (فرهنگ رازی ).
-
زاد و ولد
فرهنگ گنجواژه
توالد و تناسل، فرزندان.
-
جستوجو در متن
-
توالد
واژگان مترادف و متضاد
۱. تناسل، تولید مثل، زادن، زادوولد، زایش ۲. تولیدمثل کردن، زادوولد کردن
-
تولید مثل
واژگان مترادف و متضاد
تناسل، زادوولد، زهوزا، زایش
-
تناسل
واژگان مترادف و متضاد
۱. توالد، تولید مثل، خلق، زادوولد، زهوزا، زایش ۲. فرزند زادن، زادوولد کردن، فرزند زادن
-
زادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زادوولد، زایش، زاییدن ۲. ایجاد کردن، تولید
-
زایش
واژگان مترادف و متضاد
۱. تناسل، تولیدمثل، زادوولد، زاییدن ۲. تولد، میلاد، ولادت ≠ مرگ
-
بچه پس انداختن
واژگان مترادف و متضاد
بچه درست کردن، زاییدن، بچه راه انداختن، زادوولد کردن، بچه آوردن
-
population growth
رشد جمعیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تغییر در اندازۀ جمعیت در طول زمان براثر زادوولد و مرگومیر و درونکوچی (immigration) و برونکوچی (emigration)
-
توالد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tavālod ۱. بسیاربچه آوردن؛ بسیارشدن قوم بهواسطۀ فرزند بسیار زادن.۲. تولیدمثل کردن؛ زادوولد کردن.
-
نوح
لغتنامه دهخدا
نوح . (اِخ ) در تفاسیر و تاریخ های اسلامی نسب او را چنین نوشته اند: ابن لمک بن متوشلخ بن اخنوخ بن ادریس بن ماردبن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم ، وگویند وی پس از ادریس به پیامبری رسید و چون پس از نهصدوپنجاه سال دعوت ، از قوم او بیش از 80 تن ...