کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زادان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زادان
فرهنگ نامها
(تلفظ: zādān) (زاد = آزاد + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به آزاد ، آزاد و آزاده ؛ (در اعلام) سرسلسلهی زادنیان در عصر رسول اکرم (ص) که بر گروهی از اعراب حکومت میکرده است و او از قبایل معروف قزوین است .
-
زادان
لغتنامه دهخدا
زادان . (اِخ ) ابن فرخ . رجوع به زادان فرخ در این لغت نامه شود.
-
زادان
لغتنامه دهخدا
زادان . (اِخ ) سرسلسله ٔ زادانیان ، و در عصر رسول (ص ) حاکم جمعی از اعراب بود. مؤلف تاریخ گزیده آرد: وی در عهد رسول حاکم جمعی اعراب بود از امیرالمؤمنین علی (ع ) منشوری دارد که در آن چنین گفته : اسکن یا زادان بقزوین او عقلان . (تاریخ گزیده ص 846). و...
-
واژههای مشابه
-
زادان فرخ
لغتنامه دهخدا
زادان فرخ . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) رئیس نگهبانان (حرس ) در عهد خسرو پرویز بود. ابن بلخی آرد: از جمله ٔ بی رحمتی و سخت دلی او [ خسرو پرویز ] یکی آن بود که زادان فرّخ را که امیر حَرس َ نگهبانان او بود پرسید که عدد محبوسان چند است و فرمود که همه را بباید ک...
-
نهان زادان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) na(e)hānzādān گروهی از گیاهان فاقد گُل که فقط دارای ریشه، ساقه، و برگ هستند؛ مخفیالتناسل.
-
زادان،زادون
لهجه و گویش تهرانی
پدر و مادر
-
جستوجو در متن
-
archegonium, oogonium 1
مامهدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اندامی در برخی نهانزادان که در آن یاختۀ جنسی ماده تولید میشود
-
ابناء دهر
لغتنامه دهخدا
ابناء دهر. [ اَ ءِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هم زادان . اهل روزگار. مردم روزگار.
-
ابناء عصر
لغتنامه دهخدا
ابناء عصر. [ اَ ءِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هم زادان . هم عهدان . هم عصران . مردم روزگار.
-
زادانیان
لغتنامه دهخدا
زادانیان . (اِخ ) یکی از قبائل معروف قزوین است که دانشمندان و زهاد بزرگی از آن برخاستند. سرسلسله ٔ ایشان زادان است که در عصر رسول (ص )، بر گروهی از اعراب حکومت میکرده است . (تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 115) (تاریخ گزیده ص 846). و رجوع به زادان در این لغ...
-
فراخ درم
لغتنامه دهخدا
فراخ درم . [ ف َ دِ رَ ] (ص مرکب ) پولدار. مرفه . ثروتمند : تنگدستان ز من فراخ درم بیوگان سیر و بیوه زادان هم .نظامی .
-
سرخس
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ) (اِ.) گیاهی است از ردة نهان - زادان آوندی که سردستة گروهی از آن ها به نام گروه سرخس ها می باشد. این گیاه دارای ساقه های زیرزمینی است که از فواصل مختلف آن برگ های هوایی خارج می شوند.
-
جیش العسرة
لغتنامه دهخدا
جیش العسرة. [ ج َ شُل ْ ع ُرَ ] (اِخ ) نام لشکر رسول در غزوه ٔ تبوک زیرا گرفتار گرمای سخت و طاقت فرسا شدند. (منتهی الارب ). و بیشترپیادگان و بی زادان بودند. (یادداشت مرحوم دهخدا).