کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاج زرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زاج زرد
لغتنامه دهخدا
زاج زرد. [ ج ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج اصفر. قلقطار. رجوع به مفردات ابن بیطار و زاج اصفر در لغت نامه شود.
-
واژههای مشابه
-
زأج
لغتنامه دهخدا
زأج . [زَءْج ْ ] (ع مص ) برآغالانیدن میان قومی و برانگیختن بعضی را بر بعضی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) .
-
زاج سور
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.)جشنی که به هنگام حمام رفتن زن تازه زایمان کرده برپا می کنند.
-
زاج آهن
لغتنامه دهخدا
زاج آهن . [ ج ِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) زاج سبز. زاج فریک . برای تعیین اندازه ٔ نیترات نقره بکار میرود بدین طریق (بر طبق طریقه ٔ شارپانتیه و ولار) اگر بیک محلول نیتریک ، ملح نقره مقدار کمی زاج فریک بیفزایند و یک محلول سولفورسیانور پتاسیم یا آمو...
-
زاج احمر
لغتنامه دهخدا
زاج احمر. [ ج ِ اَ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از زاج سفید مایل بسرخی است و جوف آن سیاه و با تجاویف و ثقبها و غلیظتر از سایر اقسام و در جمیعافعال مانند آنها است و از آن آنچه صیقلی و بنفش است ضعیفتر و شیخ الرئیس در قانون نوشته که اطباء قبل ما و...
-
زاج اخضر
لغتنامه دهخدا
زاج اخضر. [ ج ِ اَ ض َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج آهن . زاج سبز. آن را بهندی هیراکسیس نامند. طبیعت آن گرم و خشک تر از سایر اقسام و سوخته ٔ آن لطیفتر و احراق آن برای لطیف بودن آن است . افعال و خواص آن : محرق و اکال و... صاحب بنیه ٔ قوی مرطوب از آن ...
-
زاج اساکفه
لغتنامه دهخدا
زاج اساکفه . [ ج ِ اَ ک ِف َ / ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) بفارسی زاج کفشگران بهندی کسیس نامند و گویند کسیس ، زاج سیاه است و بیونانی مالیطرنا و ملیطرنا گویند. ماهیت آن قسمی از زاج ابیض است کثیرالارضیه و چون آب به آن برسد سیاه میشود. طبیعت آن مانند ...
-
زاج اسود
لغتنامه دهخدا
زاج اسود. [ ج ِ اَ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )زاج الاساکفه . زاج مطبوخ . رجوع به این دو لغت شود.
-
زاج بلور
لغتنامه دهخدا
زاج بلور. [ ج ِ ب ُ / ب َل ْ لو ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) اسم فارسی شب یمانی (زاج سفید) است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به مفردات ابن بیطار شود.
-
زاج جامد
لغتنامه دهخدا
زاج جامد. [ ج ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از جنس زاج اخضر است که در ظاهر معدن رطوبت زاجیه منجمد شده باشد. (مخزن الادویه ). و رجوع به جامع ابن بیطار و دائرة المعارف بستانی ج 9 و زاج در لغت نامه شود.
-
زاج خشک
لغتنامه دهخدا
زاج خشک . [ ج ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاجی است که از زاج سفید پس از، ازدست دادن تبلور (بوسیله ٔ حرارت ) بدست می آمد. (درمان شناسی دکتر عطائی ص 454). و رجوع به زاج سفید شود.
-
زاج سبز
لغتنامه دهخدا
زاج سبز. [ ج ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج آهن و رجوع بدان کلمه و زاج اخضر و مفردات ابن بیطار شود.
-
زاج سفید
لغتنامه دهخدا
زاج سفید. [ ج ِ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) 24H2O , 4Al2(SO) , SO4K2 در حقیقت سولفات مضاعف پتاسیم و آلومینیم است .زاج پتاسیم یا زاج معمولی بشکل بلورهای شفاف با طعمی شیرین ، قابض و مشخص یافت شده و در ده قسمت آب سرد و 0/3 قسمت آب جوش و 2/5 قسمت گلیسی...
-
زاج سوری
لغتنامه دهخدا
زاج سوری . [ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج سرخ . بسیار شبیه میطرانا است و جمعی بغلط آنها را یکی دانسته اند. دارای بوئی تند و قی آور است . جوف یک نوع از زاج سوری که در مصر بدست می آید تیره ٔ متخلخل وجوف نوع دیگری از آن روشن و شفاف است . این دو نوع...