کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زائده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زائده
/zā'(y)ede/
معنی
۱. = زائد
۲. (اسم) (زیستشناسی) برآمدگی طبیعی در یکی از استخوانهای بدن یا اعضای دیگر: زائدۀ آرنجی، زائدۀ اعور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زائده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: زائدَة، مؤنثِ زائد، جمع: زَوائِد] zā'(y)ede ۱. = زائد۲. (اسم) (زیستشناسی) برآمدگی طبیعی در یکی از استخوانهای بدن یا اعضای دیگر: زائدۀ آرنجی، زائدۀ اعور.
-
واژههای مشابه
-
معن زائده
لغتنامه دهخدا
معن زائده . [ م َ ن ِ ءِ دَ ] (اِخ ) معن بن زائده : در جود بر زیادتی از معن زائده وز فضل فضل داری بر فضل برمکی . سوزنی .نه معن زائده ای کز ید عطاده خودز معن زائده ای در عطا دهی ازید. سوزنی .نه معن زائده دانم نه حاتم طائی نه آنکه از پی هجران میهمان بگ...
-
جرعة زائدة
دیکشنری عربی به فارسی
داروي بيش از حد لزوم , دواي زياد خوردن
-
جستوجو در متن
-
appendicular
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپاندیس، اویزهای، مربوط زائده به اپاندیس، زائده اي
-
زواید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: زوائد، جمعِ زائِدَة] zavāy(')ed = زائده
-
appendices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضمیمه ها، ضمیمه، پیوست، زائده، ذیل، دنباله، اویزه، زائده کوچك، قولون، زائده اپاندیس
-
appendixes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوست ها، ضمیمه، پیوست، زائده، ذیل، دنباله، اویزه، زائده کوچك، قولون، زائده اپاندیس
-
Appendix
واژهنامه آزاد
ضمیمه، پیوست، ذیل، زائده، دنباله، زائده کوچک، اویزه، قولون، زائده اپاندیس
-
داروی بیش از حد لزوم
دیکشنری فارسی به عربی
جرعة زائدة
-
دوای زیاد خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
جرعة زائدة
-
ریشه
لهجه و گویش تهرانی
زائده گوشتی جنب ناخن
-
چُمبُله
لهجه و گویش تهرانی
زائده و برجستگی/ مچاله
-
camshaft
میلبادامک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محوری با زائدههای بادامکشکل که بهوسیلۀ میللنگ به گردش درمیآید و با زائدههای خود سوپاپهای سیلندر را در زمانهای معین باز و بسته میکند