کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سنت که معادل یک صدم دلا ر امریکایی است
دیکشنری فارسی به عربی
سنت
-
واژههای همآوا
-
رَ
لهجه و گویش بختیاری
ra راه، جاده.
-
رُ
لهجه و گویش بختیاری
ro 1. یکدنگى؛ 2. رأى.
-
جستوجو در متن
-
پره زدن
لغتنامه دهخدا
پره زدن . [ پ َ رَ / رِ / پ َرْ رَ / رِ ] (مص مرکب ) رجوع به پَرَه شود.
-
رخساره
فرهنگ فارسی معین
(رُ رِ) (اِمر.) رخسار.
-
رهرو
فرهنگ فارسی معین
(رَ هْ رُ) نک راهرو.
-
رهروی
فرهنگ فارسی معین
(رَ هْ رَ) (حامص .) راهروی .
-
پره دار
لغتنامه دهخدا
پره دار. [ پ َ رَ / رِ / پ َرْ رَ / رِ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ پره و دندانه . || جنسی از قفل که صاحب انواعی است ، مقابل پیچ .
-
برره
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ رَ یا رِ) (اِ.) [ ع . بررة ] ؛ ج . بار؛ نیکوکاران ، صالحان .
-
امردباره
لغتنامه دهخدا
امردباره . [ اَ رَ رَ / رِ ] (ص مرکب ) غلام باره . رجوع به امرد شود.
-
پاره پوره
لغتنامه دهخدا
پاره پوره . [ رَ / رِ رَ /رِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) از اتباع است . پاره پاره .
-
پاخره
لغتنامه دهخدا
پاخره . [ خ َ رَ / رِ / خ ِ رَ / رَ ] (اِ مرکب ) صفه و نشیمنی که پیش در خانه سازند. (برهان ). سکوی در خانه .
-
تاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ یا رَ) (اِ.) نک تارم .
-
داره
فرهنگ فارسی معین
(رِ یا رَ) (اِ.) وظیفه ، راتبه .