کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ریمل
معنی
(مِ) [ فر. ] (اِ.) نام تجاری ماده ای که با آن مژه ها را آرایش می کنند.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
mascara
-
جستوجوی دقیق
-
ریمل
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) نام تجاری ماده ای که با آن مژه ها را آرایش می کنند.
-
واژههای مشابه
-
ریمل مژه وابرو
دیکشنری فارسی به عربی
مجمل الرموش
-
جستوجو در متن
-
rhymelet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریمل
-
rimple
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریمل
-
rimeless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریمل
-
mascaras
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریمل مژه و ابرو
-
mascara
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریمل مژه و ابرو
-
مجمل الرموش
دیکشنری عربی به فارسی
ريمل مژه وابرو
-
توالت
لغتنامه دهخدا
توالت . [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) بزک . چاسان فاسان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). این کلمه چندی است که در زبان فارسی متداول شده و با کردن صرف شود. و رجوع به بزک و آرایش شود.- اسباب توالت ؛ وسائل آرایش . وسایل بزک از قبیل : پودر، ماتیک ، سرخاب ، سفیداب ،...