کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریمز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریمز
لغتنامه دهخدا
ریمز. [ م َ ] (ا) ریماز. یک نوع جامه ٔ لطیف . (ناظم الاطباء). ریماز. (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به ریماز شود.
-
جستوجو در متن
-
Rheims
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریمز
-
Reims
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریمز
-
Douay-Rheims Bible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتاب مقدس دوای ریمز
-
ریماد
لغتنامه دهخدا
ریماد. (اِ) ریماز. جامه باشد. برهان بجای دال ، زاء آورده . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). رجوع به ریمز و ریماز شود.
-
ریماز
لغتنامه دهخدا
ریماز. (اِ) ریماد. یک نوع جامه ٔ لطیف . (ناظم الاطباء). جامه . (شرفنامه ٔ منیری ). نوعی ازجامه ٔ لطیف بود و آن را گیماز هم خوانند. (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به ریمز و ریماد شود.