کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریقو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریقو
لغتنامه دهخدا
ریقو. (ص نسبی ) ریخو. (ناظم الاطباء). ریغو. ریخو. آنکه ماسکه سست دارد. (یادداشت مؤلف ). شخصی که شکمش خودبخود برود. (آنندراج ). || مجازاًسخت ضعیف و نحیف و لاغر. رجوع به ریخو و ریغو شود.
-
ریقو
لهجه و گویش بختیاری
riqu 1. ترسو؛ 2. کسى که به بیمارى اسهال مبتلا باشد.
-
واژههای مشابه
-
ریقو مردنی
لهجه و گویش تهرانی
ضعیف
-
مث گربه ریقو
لهجه و گویش تهرانی
ناتوان
-
واژههای همآوا
-
ریغو
فرهنگ فارسی معین
(ص .) (عا.) 1 - کسی که اسهال دارد و نمی تواند خود را کنترل کند. 2 - کنایه از: آدم ضعیف .
-
ریغو
لغتنامه دهخدا
ریغو. (ص نسبی ) ریخو. ریخن . (ناظم الاطباء). ریخ زننده . در تداول عامه ، آنکه از بیماری و ضعف از آلودن خویش خودداری نکند.که خود باز نداند داشت . که بسیار برنشیند. که جامه پلید کند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ریخو و ریخن شود. || سخت ضعیف و حقیر. (یاددا...
-
ریغو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] riqu = ریخن
-
ریغو
لهجه و گویش تهرانی
ضعیف،اسهالی
-
جستوجو در متن
-
ریخو
لغتنامه دهخدا
ریخو. (ص نسبی ) ریخن . که بسیار ریخ زند. ریقو. (یادداشت مؤلف ). آدم و حیوانی که شکمش روان بود و اسهال داشته باشد و نتواند خودداری کند. (از ناظم الاطباء).