کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
balled and burlapped
ریشهپوشانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] شیوهای برای انتقال گیاهان که در آن گیاه با ریشه و خاکِ چسبیده به آن از زمین بیرون آورده شود و پس از پوشاندن مجموعۀ ریشه و خاک با گونی یا مواد مشابه، به محلی دیگر انتقال یابد
-
wrenching
ریشهپیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطع بخشی از ریشههای نونهال در عمق مشخص برای افزایش رشد ریشههای افشان در نهالستان
-
weld root , root of weld, root 3
ریشۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نقاط برخورد اولین گذر جوش با فلز پایه که در آن فلز جوش در اتصال فراتر از آن نقاط ادامه دارد
-
bench root, gooseneck 1
ریشهچنبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] حالتی که در آن ریشۀ اولیۀ داننهال براثر مقاومت پوستۀ بذر به حالت حلقوی درمیآید
-
woody root
ریشۀ چوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ریشهای که حاوی بافت چوبی ثانویه است
-
root canal therapy, pulp canal therapy
ریشهدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] یکی از روشهای درمانی در ریشهدندانپزشکی که در آن مغزۀ دندان را از مجرا بیرون میآورند و پس از آمادهسازی مکانیکی و شیمیایی مجراها، آنها را با مواد مخصوص پر میکنند متـ . عصبکِشی
-
rooting, rhyzogenesis
ریشهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] فرایند تولید ریشه
-
root planing
ریشهساوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] صاف و هموار کردن سطوح زبر و ناهموار ریشه پس از جِرمگیری زیرلثهای
-
shallow-rooted
ریشهسطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- زراعت و اصلاح نباتات، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی گیاهی که همه یا بخش عمدۀ ریشههای آن نزدیک به سطح خاک رشد کند
-
etymological
ریشهشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زبانشناسی] مربوط به ریشهشناسی
-
etymology
ریشهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زبانشناسی] شاخهای از زبانشناسی که در آن به مطالعۀ منشأ و تاریخ و دگرگونی صورت و معنای واژهها میپردازند
-
bare-rooted
ریشهعریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] شیوهای در انتقال گیاهان که در آن گیاه را با ریشۀ بدون خاک جابهجا کنند
-
deep-rooted
ریشهعمقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- زراعت و اصلاح نباتات، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی گیاهی که ریشههای آن در اعماق خاک رشد میکند
-
anatomical root
ریشۀ کالبدشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بخشی از ریشه که در داخل آرَک دندان فرورفته است
-
palatine root
ریشۀ کامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ریشۀ هریک از دندانهای آسیای فک بالا که به سمت کام است