کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ریسک
/risk/
معنی
۱. احتمال خطر.
۲. (اسم مصدر) [عامیانه] اقدام به کاری که نتیجۀ آن معلوم نبوده و احتمال خطر یا ضرر وجود داشته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: ریسک کرد
بن حال: ریسک کن
دیکشنری
gamble, long shot, risk, venture
-
جستوجوی دقیق
-
ریسک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) خطر، احتمال خطر.
-
ریسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: risque] risk ۱. احتمال خطر.۲. (اسم مصدر) [عامیانه] اقدام به کاری که نتیجۀ آن معلوم نبوده و احتمال خطر یا ضرر وجود داشته باشد.
-
ریسک
دیکشنری فارسی به عربی
خطر , مغامرة
-
واژههای مشابه
-
چرخ ریسک
فرهنگ فارسی معین
(چَ. سَ) (اِمر.) پرنده ای است کوچک مانند گنجشک که به رنگ های آبی ، خاکستری ، زرد و سیاه وجود دارد.
-
چرخ ریسک
لغتنامه دهخدا
چرخ ریسک . [ چ َ س َ ] (اِ مرکب ) جانوری است شبیه به ملخ و کوچکتر از او و بالهای او در زیر کاسه ٔ پشت او میباشد و پیوسته فریاد میکند خصوصاً شبها بیشتر. (برهان ) (آنندراج ). جانوری کوچک مانند ملخ از جنس ذوالجناحین که پیوسته بخصوص درشبها فریاد میکند. (...
-
چله ریسک
لغتنامه دهخدا
چله ریسک . [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ س َ ] (اِ مرکب ) چرخ ریسک . چرخ ریس . پرنده ای خرد که آوازی درازدارد. قسمی پرنده که در اوائل بهار آید و آوازی بس طولانی و دراز دارد. نوعی پرنده که پیش از نوروز و دراواخر زمستان چون پروانه ٔ بهار آید و آوازی دراز و با زیر...
-
چرخ ریسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چرخهریسک، چرخریسو› (زیستشناسی) čarxrisak پرندۀ کوچکی شبیه گنجشک، به رنگهای مختلف خاکستری، زرد، آبی، و سیاه که آوازی شبیه صدای دوک نخریسی دارد؛ دوکریسک.
-
ریسک دار
دیکشنری فارسی به عربی
خطر
-
چرخ ریسَک
لهجه و گویش تهرانی
نوعی پرنده شبیه گنجشک
-
جستوجو در متن
-
risqu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریسک کردن
-
rescription
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریسک
-
riskish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریسک کردن
-
reask
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریسک کردن