کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریسه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
run
ریسه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] رخداد متوالی صفات یا کیفیاتی یکسان در یک سری از مشاهدات مربوط به این صفات یا کیفیات
-
جستوجو در متن
-
thallophyte
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت فرنگی، از جنس ریسه داران، ریسه دار
-
thallophytes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالفات ها، از جنس ریسه داران، ریسه دار
-
نخ کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
ریسه کردن
-
دریس
واژهنامه آزاد
doris، ریسۀ مروارید.
-
دوک رشته
لغتنامه دهخدا
دوک رشته . [ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) دوک ریسه . (ناظم الاطباء). رجوع به دوک ریسه شود.
-
شُقه
لهجه و گویش تهرانی
ریسه، دسته، رشته مو،لاخ
-
blade 1
برگواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] قسمت پهن جلبک دریایی که بر روی ریسه قرار دارد
-
multi-threading
چندریسگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] توانایی سامانۀ عامل برای اجرای همزمان ریسهها
-
multi-threaded
چندریسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] صفت یک سامانۀ کاروَری با توانایی اجرای همزمان ریسهها
-
chain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیر، سلسله، رشته، حلقه، ریسه، کند و زنجیز، زنجیر کردن، زنجیرهای کردن
-
اسپیروژیر
فرهنگ فارسی معین
(اِ رُ) ( اِ.) این گیاه سردستة آلگ های سبز است که جزو ریسه دارانند. به صورت نوارهای باریک تا 15 سانتیمتری در جوی های آب دیده می شود که معمولاً آن را جل وزغ خوانند. ریسه هایش به علت داشتن ماده کلروفیل سبز رنگند.
-
غش
واژگان مترادف و متضاد
۱. اغما، بیهوشی، ریسه، صرع، ضعف، کما، مدهوشی ۲. تزویر، تقلب ۳. پردهپوشی ۴. خیانت
-
incus
سندانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] قسمت فوقانی ابر کومهایبارا که به شکل سندان با نمای هموار و ریسهدار و مخطط است