کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریزدانهبَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
granuliferous 1
ریزدانهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] حامل و دارندۀ ریزدانه
-
واژههای مشابه
-
granule 1
ریزدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هر دانۀ کوچک مانند دانۀ گَرده و سبزدیسه
-
granular, granulate
ریزدانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] به شکل ریزدانه
-
granulose, granuliferous 2
ریزدانهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دارای ریزدانه
-
granulation 2
ریزدانهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] فرایند تهیۀ ریزدانه
-
ریزدانۀ نشاسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← نشاستدانه
-
بر
واژگان مترادف و متضاد
۱. احسان، خوبی، نیکوکاری، نیکی، نیکویی ≠ سیئه ۲. صدق، صلاح ۳. طاعت ۴. بخشش، عطیه
-
بر
واژگان مترادف و متضاد
الکن، زبانپریش
-
بر
واژگان مترادف و متضاد
بیابان، خشکی، دشت، زمین، فلات، قاره، هامون ≠ بحر، دریا، یم
-
بر
واژگان مترادف و متضاد
۱. آغوش، بغل ۲. پستان، پهلو، سینه ۳. تن ۴. کنار ۵. بار، ثمر، ثمره، محصول، میوه ۶. بلندی، فراز، بالا، برفراز، روی، صدر ۷. در، به، ۸. پهلو، ضلع ۹. سود، فایده، نفع ۱۰. علیه ≠ له ۱۱. روی ۱۲. بالا ≠ پایین ۱۳. طرف، سوی ۱۴. پیش، جلو
-
بر
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیاد، بسیار، متعدد ۲. گروه، دسته، عالم
-
بر
واژگان مترادف و متضاد
قاطی، مخلوط
-
بر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: var] bar ۱. ضلع خارجی بنا یا زمین که بهطرف خیابان است: بَرِ شرقی بنا.۲. بغل؛ آغوش: یکدیگر را در بَر گرفتند.۳. [قدیمی] تن؛ اندام: جامه را در بر کرد.۴. [قدیمی] سینه.۵. [قدیمی] پهلو.۶. [قدیمی] لبه؛ کنار.〈 بر زدن: (مصدر لازم) [قدیمی، ...
-
بر
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ بردن) bar ۱. = بردن۲. بَرنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پیغامبر، فرمانبر، رنجبر، باربر.