کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رگ زن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رگ زن
/ragzan/
معنی
کسی که پیشهاش رگ زدن است؛ کسی که دیگری را رگ میزند و از بدن او خون کم میکند؛ فصاد؛ رگشناس: ◻︎ درشتی و نرمی به همدر بِه است / چو رگزن که جراح و مرهمنه است (سعدی۱: ۴۵).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رگ زن
لغتنامه دهخدا
رگ زن . [ رَ زَ ](نف مرکب ) فصاد. (ملخص اللغات خطیب کرمانی ) (دهار).نشترزن . فصاد و جراح . (آنندراج ). حجام : آمد آن رگ زن مسیح پرست شست الماسگون گرفته به دست . عسجدی .رگ زدن باید برای دفع خون رگ زنی آمد بدانجا ذوفنون . مولوی .پس طبیب آمد به دارو کرد...
-
رگ زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ragzan کسی که پیشهاش رگ زدن است؛ کسی که دیگری را رگ میزند و از بدن او خون کم میکند؛ فصاد؛ رگشناس: ◻︎ درشتی و نرمی به همدر بِه است / چو رگزن که جراح و مرهمنه است (سعدی۱: ۴۵).
-
واژههای مشابه
-
رگ به رگ کردن یاشدن
دیکشنری فارسی به عربی
التواء
-
ساکن رگ
لغتنامه دهخدا
ساکن رگ . [ ک ِ رَ ] (اِ مرکب ) عرق ساکن . ورید. رجوع به ساکن شود.
-
بی رگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] birag بیغیرت؛ کسی که غیرت و تعصب نداشته باشد.
-
angioblast, vasoformative cell, vasofactive
تندهرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] 1. یاخته یا بافت پیشساز رگ و یاختههای خونی 2. بافت میانآکنهای رویانی که یاختهها و رگهای خونی از آن منشأ میگیرند
-
angioplasty
رگبازسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] شیوهای درمانی برای رفع تنگی رگهای خونی متـ . رگسازی
-
aneurysm
رگبرآمدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تورم بادکنکمانندی در دیوارۀ رگ یا قلب
-
venation
رگبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] مجموعهای از انشعابهای رگبرگهای یک برگ یا اندامهای همساخت
-
angiofibroma
رگتارتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ضایعهای نورویشی دارای بافتهای لیفی و رگی
-
angioma, endothelioma angiomatosum, vascular tumor
رگتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودینهای که از رگهای خونی و تنابهای تشکیل شده باشد
-
angiomatous
رگتودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مربوط یا شبیه به رگتود
-
رگسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← رگبازسازی
-
let down
رگکردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] احساس سوزش و خارش محسوس در سینهها توأم با حرکت شیر در مجاری شیر